دل نوشته ای در شب قدر

خوش دارم هرگز فکر نکنم(دل نوشته ای در شب قدر)
احدی را تکفیر و کسی را تقدیس نکنم

با گمان های تیره، تاریکی خود را تکریم نکنم

خوش دارم بپذیرم
بپذیرم که انسان انسان است
ظاهرش همه چیز و باطنش هیچ نیست

به آزادی ارج نهم
با توقعات نا تمام اندک بینایی ام را خاموش نکنم

خوش دارم
زندگی را تمام به انجام رسانم
به خود ایمان آورده
به قدر خویش بهره برم و در توهم بهره مندی نباشم

خوش دارم
در بهره کسان
عدالت را حاکم دیده و بر راز سر به مهرش سجده کنم

و این را ممکن می دانم
با زیستن به سبک جویباران زلال،
به سبک باران ها و رعدهای بهاری
به سبک خورشید و ماه
به سبک بهاران، پاییز ها و زمستان ها

و اما خدا …
دوست دارم
خدا را اینگونه ستایش کنم و بندگی ام را جشن گیرم

با شفافیت و زلالی
با پذیرش خویش
با اندیشه در زشتی و زیبایی ام

دوست دارم
لطف خدا را
با بوییدن گل ها
سرکشیدن آب چشمه ساران
سپردن گوشهایم به نوای پرندگان

با شمارش ستارگان
و نوازش نسیم در سحرگاهان
و البته رقص در چمنزارها

ارج نهم

دوست دارم بندگی ام را
با خنده ها و گریه های کودکانه
به کمال رسانم

دوست دارم رها و آزاد خدا را بخوانم

مهرش را در آغوش مادر
عشقش را در لبخند فرزند
قهرش را در گدازه های آتشفشان و صلابتش را در شلاق طوفان ها ببینم

و اما دوست دارم
شاه بیت کلامش را در روشنی دلم دریابم

دلی که به زنگار انتظارات ناتمام آلوده نگشته باشد

و اما خوش دارم بپرسید
نشانه های هدایتش را کجا می یابی؟

آنگاه خواهم گفت:
اگر دیدید با هر اشکی گریستم و با هر خنده ای خندیدم

اگر دیدید
ناله های برکه و گل را همچون ناله بیوه زنان شنیدم

و اگر
خنده ی کوه و صحرا را همچون خنده ی کودک دریافتم

خوش دارم
تکفیرم نکنید
رهایم کرده، سبک م را نکوهش نکنید

ان شاء الله
❤❤❤❤❤

نظر

  • هنوز نظری ندارید.
  • افزودن دیدگاه